بهترین دوستان من{23}
رائون سوار ماشین میشه و حرکت میکنن.
رائون تو ذهنش*
همیشه فکر میکردم ازدواج اجباری مثل رمانا و داستانا جالبه و نمیدونستم چرا شخصیتای داستانا وقتی مجبور میشن باکسی ازدواج کنن که نمیشناسنش چرا اینقدر از ارزوها و رویاهاشون میگن ولی الان میفهمم ازدواج کردن یه دختر با کسی که دوستش نداره یعنی اینکه تمام فانتزیا و رویاهای عاشقانهای که از نوجوانی تو ذهنت ساختی یهو و با یه حرکت و تو یه روز همهش از بین میره و تو میمونی با پسری که فقط اسمشو میدونی به خصوص دختری مثل من که تموم دوران نوجوانی شو با فیلما و داستانای عاشقانه گذرونده.
یه نصیحت بهتون میکنم هیچوقت بخاطر اهداف یه نفر دیگه از رویاهاتون دست نکشید.
وقتی رائون به خودش اومد دید که بغض کرده و چشماش خیس شده. خیلی سریع به بالا نگاه کرد و نفس عمیق کشید.
هیونجین:چیزی شده؟
رائون:نه خوبم
هیونجین:مطمئنی؟
رائون:بله آقای هوانگ
هیونجین:بیخیاللل اینقدر باهام رسمی نباش
رائون:پس چی صدات کنم؟
هیونجین:اطرافیانم معمولا منو همون هیونجین صدام میکنن تو هرچی دوست داری صدا کن
رائون:میتونم راپونزل صدات کنم؟
هیونجین:راپونزل؟؟(خنده)
رائون:خب...موهات بلند و زرده
هیونجین:اگه دوسش نداری میتونم کوتاهش کنم.
رائون:اوه نه موهات خیلیم خوبه
هیونجین:واقعا؟
رائون:اره بنظرم هیچوقت کوتاهش نکن
هیونجین:پس هیچوقت کوتاهش نمیکنم.
رائون:وقتی بچه بودم خیلی کارتون راپونزلو دوست داشتم.
هیونجین:پس یعنی الان منم دوست داری؟
رائون از شدت خجالت سرخ میشه
رائون:ا..اوه نه ...منظورم اون نبود
هیونجین میخنده
.
.
.
.
ادمین چه فعال شده😂
رائون تو ذهنش*
همیشه فکر میکردم ازدواج اجباری مثل رمانا و داستانا جالبه و نمیدونستم چرا شخصیتای داستانا وقتی مجبور میشن باکسی ازدواج کنن که نمیشناسنش چرا اینقدر از ارزوها و رویاهاشون میگن ولی الان میفهمم ازدواج کردن یه دختر با کسی که دوستش نداره یعنی اینکه تمام فانتزیا و رویاهای عاشقانهای که از نوجوانی تو ذهنت ساختی یهو و با یه حرکت و تو یه روز همهش از بین میره و تو میمونی با پسری که فقط اسمشو میدونی به خصوص دختری مثل من که تموم دوران نوجوانی شو با فیلما و داستانای عاشقانه گذرونده.
یه نصیحت بهتون میکنم هیچوقت بخاطر اهداف یه نفر دیگه از رویاهاتون دست نکشید.
وقتی رائون به خودش اومد دید که بغض کرده و چشماش خیس شده. خیلی سریع به بالا نگاه کرد و نفس عمیق کشید.
هیونجین:چیزی شده؟
رائون:نه خوبم
هیونجین:مطمئنی؟
رائون:بله آقای هوانگ
هیونجین:بیخیاللل اینقدر باهام رسمی نباش
رائون:پس چی صدات کنم؟
هیونجین:اطرافیانم معمولا منو همون هیونجین صدام میکنن تو هرچی دوست داری صدا کن
رائون:میتونم راپونزل صدات کنم؟
هیونجین:راپونزل؟؟(خنده)
رائون:خب...موهات بلند و زرده
هیونجین:اگه دوسش نداری میتونم کوتاهش کنم.
رائون:اوه نه موهات خیلیم خوبه
هیونجین:واقعا؟
رائون:اره بنظرم هیچوقت کوتاهش نکن
هیونجین:پس هیچوقت کوتاهش نمیکنم.
رائون:وقتی بچه بودم خیلی کارتون راپونزلو دوست داشتم.
هیونجین:پس یعنی الان منم دوست داری؟
رائون از شدت خجالت سرخ میشه
رائون:ا..اوه نه ...منظورم اون نبود
هیونجین میخنده
.
.
.
.
ادمین چه فعال شده😂
۴.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.